به نام خدا
سرّ فائده خوف و رجاء
بدان که هر رئیس را لازم است، اگر چه معلّم مکتب و بزرگ خانه باشد، که زیر دستان همه را میان خوف و رجاء نگه دارد و به روى پل بیم و امید وادارد و الّا فساد و نقض غرض لازم آید، زیرا که چون مرئوس یقین نماید که آنچه خلاف و نافرمانى از او صادر شود بر او عتابى و عذابى نخواهد بود البته جز به میل و خواهش خود که خلاف میل و خواهش رئیس است حرکت ننماید و اگر هم به یقین داند که آنچه تذلّل و اطاعت نماید فائده نبخشد و باز او را عذاب و سیاست نماید البته همان لازم آید که در شقّ اول گفته آمد. گربه مأیوس چنگ برآرد و مقصّر سلطان چون به مقام کشتن آید آنچه از فحش و ناسزا تواند در حیّز بیان در آرد و در نهایت جرأت و جسارت به سر انگشت زبان بشمارد و این است که امن من مکر اللّه پهلوى شرک است و یأس و قنوط من رحمة اللّه همزانوى کفر است؛ نعوذ باللّه. و در مواضع دیگر هم این مطلب را به طرز دیگر بیان نمودهایم که در حین سیر خواهى تماشا نمود.
خلاصه خدا بندگان را به طورى به جانب اصل مقصود کشانده و آن قدر اسباب لطف فراهم آورده، خدا مىداند که بسیار نزدیک شده که شخص ادعا نماید که بندگان خدا اندکى پائینتر از مرتبه الجاء و بسیار بالاتر از مقام اختیار، خدا را عبادت مىنمایند.و اگر نقض غرض و ضد حکمت نبود یقینا همه را به الجاء و اضطرار به اطاعت وامىداشت و در مقام بندگى نگه مىداشت. اللّه اکبر، این چه نظمى است که قرار داده و چه شریعتى است که به این استقامت فرستاده. ربّ زدنا علما و عملا و الحقنا بالصّالحین محمّد و آله صلواتک علیهم اجمعین.