سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محمدخوشرو

فدک کجاست ؟  
 

فدک یکى از دهکده‏ هاى آباد و حاصلخیز نزدیک خیبر است و تا مدینه 140 کیلومتر فاصله دارد. درسال هفتم هجرت، قلعه‏ هاى خیبر یکى پس از دیگرى فتح شد و قدرت مرکزى یهود در هم شکست. ساکنان فدک تسلیم گردیدند و در برابر پیامبر متعهد شدند نیمى از زمین‏ها و باغ‏هاى خودرا به آن حضرت واگذار کنند و نیمى دیگر را براى خود نگهدارند. افزون بر این، آنها کشاورزى سهم پیامبر را هم به عهده گرفتند تا در برابرش مزدى دریافت کنند.

سرزمین‏هایى که بدون هجوم نظامى به دست مسلمانان مى‏افتد، به شخص رسول خدا (ص) تعلق دارد و هر گونه بخواهد مى‏تواند عمل کند. وقتى آیه «و آت ذالقربى حقّه و المسکین و ابن السبیل و لاتبذّر تبذیراً» (اسرا) 17 (، آیه 26. (نازل شد، پیامبر اسلام دخترش فاطمه (س) را خواست و فدک را به او داد. (طبرسى، مجمع البیان، ج 3، ص 411.)

سرگذشت فدک پس از پیامبر (ص)

پس از پیامبر اسلام، حضرت فاطمه (س) از فدک محروم گردید و کارگرانش را از فدک بیرون کردند. آن حضرت براى پس گرفتن فدک بسیار کوشید ولى دستگاه خلافت از این کار سرباز زد. ممنوعیت حضرت فاطمه (س) از فدک در زمان خلافت ابوبکر بن ابى قحافه پى‏ریزى شد. ابن ابى الحدید معتزلى که فردى عالم و سنى مذهب است مى‏ نویسد: «ابراهیم بن سعید ثقفى از ابراهیم بن میمون از عیسى بن عبداللّه بن محمد بن على بن ابى‏طالب (ع) از پدرش، از جدش از على (ع) روایت کرده است که آن حضرت فرمود:

فاطمه (س) نزد ابوبکر رفت و به او فرمود:

پدرم فدک را به من بخشید وعلى و امّ‏ایمن بر این مطلب گواهند. گفت: تو جز حق و راستى چیزى به پدرت نسبت نمى‏دهى، من آن را به تو بخشیدم و بعد تکه‏اى از پوست طلبید و سند فدک را براى حضرت زهرا نوشت. حضرت از نزد او خارج شد و در بین راه به عمر رسید. عمر پرسید: اى فاطمه از کجا مى‏آیى؟ گفت:

از نزد ابوبکر مى ‏آیم. به او گفتم که رسول خدا فدک را به من بخشیده و على و امّ‏ایمن نیز بر این مطلب گواهند. وى فدک را به من برگرداند و این نوشته را به من داد. عمر نوشته را از آن حضرت گرفت و نزد ابوبکر آمده گفت: تو فدک را به فاطمه داده‏اى و سندش را نوشته‏اى؟ گفت: آرى. گفت: على به سود خودگواهى مى‏ دهد و امّ‏ایمن یک زن است. بعد آب دهان بر روى آن سند انداخته نوشته را پاک و سند را پاره کرد.

روایت شده که ابوبکر پس از گواهى امیرالمؤمنین (ع) دستور داد فدک را به حضرت زهرا بدهند. عمر بر این حکم ابوبکر اعتراض کرده نوشته را پاره کرد، (شرح نهج‏البلاغه، ج 16، ص 274 ).

پس از آنکه معاویه به قدرت رسید، فدک را میان مروان، عمروبن عثمان و پسرش یزید تقسیم کرد. در دوران خلافت مروان، همه فدک در اختیار وى قرار گرفت و او آن را به پسرش عبدالعزیز داد. عبدالعزیز نیز فدک را به پسرش عمر داد. عمربن عبدالعزیز فدک را به فرزندان حضرت فاطمه (س) برگردانید.

پس از درگذشت عمربن عبدالعزیز، فدک در اختیار خلفاى بعدى قرار گرفت وتا روزى که حکومت امویان ادامه داشت، در اختیار آنان ماند. وقتى حکومت به بنى عباس رسید، سفّاح آن را به عبدالله بن حسن برگرداند. پس از سفاح، منصور دوانقى فدک را از فرزندان زهرا (س) گرفت.

فرزند منصور (مهدى) فدک را به فرزندان زهرا (س) بازگردانید. پس از مهدى، موسى و هارون دوباره فدک را از فرزندان حضرت فاطمه (س) پس گرفتند. وقتى خلافت به مأمون عباسى رسید، به طور رسمى فدک را به فرزندان حضرت زهرا (س) بازگردانید. پس از مأمون نیز وضعیت فدک چنین بود، گاه بر مى‏گرداندند و گاه پس مى‏گرفتند. در عصر آنها، فدک مسأله‏اى سیاسى به شمار مى‏آمد نه انتفاعى و اقتصادى. خلفاى عباسى و اموى به درآمد فدک نیاز نداشتند. براى همین وقتى عمربن عبدالعزیز فدک را به فرزندان فاطمه (س) باز گرداند، بنى‏ امیه او را سرزنش کردند و گفتند: تو بااین کار ابوبکر و عمربن خطاب را تخطئه کردى. (سبحانى، جعفر، فروغ ابدیت، ج 2، ص 669. )


مسلم بن حجّاج نیشابورى، در کتاب معروفش «صحیح مسلم»، داستان مطالبه فدک از سوى حضرت فاطمه (س) را به طور مشروح آورده و از عایشه چنان نقل کرده است که، حضرت فاطمه (س) پس از امتناع خلیفه از بازگرداندن فدک، با او قهر کرد و تا

هنگام وفاتش حتى یک کلمه با ابوبکر سخن نگفت. (صحیح مسلم، ج 3، ص 1380. (در نهج‏البلاغه درباره فدک چنین آمده است: «از میان آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، تنها فدک در دست ما بود که گروهى بر آن بخل ورزیدند و گروهى هم از آن چشم پوشیدند و خداوند بهترین داور است.» (نهج البلاغه (فیض‏الاسلام)، نامه 45. )

سرانجام در دوران متوکل عباسى فدک از فاطمیان پس گرفته شد درختانش به دستور شخصى به نام «عبدالله بن عمر بازیار» قطع گردید و روسیاهى آن براى بدخواهان باقى ماند. ناگفته نماند قطع درختان در حالى انجام گرفت که یازده درخت خرمایى که به دست مبارک پیامبر (ص) در آن کاشته شده بود، هنوز باقى بود. شخصى که آن درختان را قطع کرد، «بشران بن ابى امیة ثقفى» نام داشت که پس از بازگشت به بصره- آن گونه که در تاریخ آمده است- فلج شد. خ. احمدى میانجى، مکاتیب الرسول.) اما 9746/ 3 در جواب این سؤال که چرا حضرت على (ع) پس از به حکومت رسیدن فدک را پس نگرفت از سوى امامان معصوم (ع) چنین آمده است:

ابو بصیر مى‏ گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم:

چرا حضرت على (ع) پس از به حکومت رسیدن فدک را پس نگرفت؟ آن حضرت فرمود:

چون ظالم و مظلوم هر دو مرده بودند و خداوند ظالم را کیفر و مظلوم را پاداش داده بود و على بن ابى طالب (ع) خوش نداشت چیزى را که غاصب آن کیفر و مغصوبه‏ ى آن پاداش دیده، برگرداند، (بحارالانوار، ج 29، ص 395، ح 1، تحقیق شیخ عبدالزهراء، بیروت، دار الرضا،

1412 قمرى).

ابن ابراهیم کرخى مى‏ گوید: از امام صادق (ع) پرسیدم: على (ع) وقتى که حاکم مردم شد، چرا فدک را برنگردانید؟ امام در جواب فرمود:

پیامبر وقتى که مکه را فتح کرد، به او گفتند: آیا به خانه‏ات بر نمى‏گردى؟ فرمود: خانه ما را که عقیل فروخته است. گفتند: چرا پس نمى‏گیرى؟ فرمود: ما خاندانى هستیم که اگر چیزى را از ما به ستم بگیرند، آن را باز نمى‏گردانیم، حضرت على هم به پیروى از پیامبر باز پس نگرفت، (همان، ح 2).

کسى از امام کاظم (ع) پرسید: چرا على (ع) فدک را باز پس نگرفت، امام در جواب فرمود:

ما خاندانى هستیم که ولیّمان خداست، حق ما را تنها او مى‏گیرد و ما اولیاى مردم هستیم و حقوق آنان را از ستمگران باز پس مى ‏گیریم ولى براى خودمان باز پس نمى‏گیریم، (همان، ح 3 ).


نویسندگان کتاب «اسرار فدک» در جواب این سؤال آورده ‏اند: فدک تا غصب نشده بوده ارزش یک ملک را داشت ولى پس از غصب فدک به بهاى بى‏ حرمتى به فاطمه زهرا، بازگرداندن دیگر چه ارزشى دارد؟. اگر زمین فدک بازگردانده شد، بهاى غصب آن که جسارت به ساحت پاک آن حضرت است، آیا قابل قصاص است؟. فدک از آن جهت براى فاطمه گرامى بود که یادگار رسول خدا و پشتوانه مالى براى اهل بیت و شیعیان بود. و گرنه فاطمه که به درآمد آن نیاز نداشت.


نویسندگان این کتاب در ادامه آورده ‏اند: باز گرداندن فدک، به شوخى گرفتن غصب آن است. اگر هزار بار فدک بازگردانده شود، جنایت هولناکى که انجام یافته بود، رنگ نمى‏باخت و آن روزهاى غارتگرى فراموش نمى‏ شد.


در ادامه مى‏ گویند: یزید مى‏ خواست اموال به غارت رفته کربلا را با دادن اموالى عوض بدهد ولى حضرت امام سجاد نپذیرفت و فرمود:

در میان آن اموال، لباس حضرت فاطمه بود، (اسرار فدک، ص 213، محمدباقر انصارى و سید حسین رجائى، نشر الهادى).






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 91 اسفند 27 توسط محمدخوشرو

  • یاد خدا
  • سوره مبارکه جمعه
  • آیه شریفه 9
  • یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِی لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَى ذِکْرِ اللَّهِ

  • معنای آیه:

    ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که برای نماز اذان گفته شود به سوی یاد خدا بشتابید.

  • پیام آیه:

    پیامبر (ص) فرمود : « نماز جمعه حج مساکین است» پیامبر (ص) فرمودند: « آن که نماز جمعه بخواند ثواب حج مقبول می برد و اگر نماز عصر خواند، ثواب عمره می برد.






  • نوشته شده در تاریخ جمعه 91 اسفند 25 توسط محمدخوشرو

    ندای آسمانی

    «ندا» بلند شدن صدا و ظهور آن است و گاهی فقط به صدا اطلاق می شود.در اینجا منظور از ندای آسمانی، ظاهراً صدایی است که در آستانه ظهور حضرت مهدی علیه السلام از آسمان شنیده می شود و همه مردم، آن را می شنوند. در روایات، تعبیرهای «ندا»، «صیحه» و «صوت» بیانگر این نشانه ظهور است؛ اگرچه ممکن است به نظر رسد هر یک از آنها، نشانه جداگانه ای باشد که پیش از ظهور واقع می شود لکن به نظر می رسد که اینها تعبیرهای گوناگون از یک حادثه و یا دست کم، اشکال گوناگون یک حادثه است. مراد از همه آنها، همان بلند شدن صدایی در آسمان است؛ ولی به اعتبار اینکه صدای عظیم بیدار باشی است که همه را متوجه خود می کند و نیز موجب وحشت عمومی و ایجاد دلهره و اضطراب می گردد؛ به آن «صیحة»، «فزعة»، «صوت» و «نداء» - که هر یک بیانگر ویژگیِ از آن حادثه است. اطلاق می شود.






    نوشته شده در تاریخ جمعه 91 اسفند 25 توسط محمدخوشرو

    بسم الله الرحمن الرحیم

    نوشتن نام بر روى سنگ قبور
    وهّابى ها اعتقاد دارند نوشتن نام بر روى قبور شرک است . مثلاً وقتى به آنها پیشنهاد مى کنیم که نام مبارک ائمّه بزرگوار بقیع را روى قبور مطهرشان بنویسید، مى گویند: این کار شرک است ! آیا نوشتن نام شرک است ؟
    در پاسخ آنها باید بگوییم ، چگونه نام فلان پادشاه را روى سنگ یادبود احداث و یا تعمیر و توسعه فلان مسجد مى نویسید! آیا به نظر شما این عمل شرک نیست ؟!
    چطور شما نام یک خیابان را در ابتداى آن خیابان مى نویسید؟ براستى کجاى نوشتن نام و نشانى و مشخّصات شرک است ؟!






    نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 91 اسفند 24 توسط محمدخوشرو

    به نام خدا

    شکم بدترین ظرف ها

    امام صادق (ع ) فرمود: آنها که درباره مبارزه با نفس است : 1- از خوردن آنچه اشتها ندارى پرهیز کن که سبب حماقت و نادانى مى شود. 2- از خوردن غذا جز در وقت گرسنگى اجتناب نما. 3- آنگاه که غذا مى خورى از غذاى حلال استفاده کن و در آغاز بسم الله بگو و این سخن ارزشمند رسول اکرم (ص ) را به یاد داشته باش که : انسان هیچ ظرفى را پر نکرد که بدتر از شکم باشد! پس اگر ناچارى که حتما غذا بخورى (که براى حفظ سلامتى ناچار هستى ) پس 3/1 آن را به غذا و 3/1 آن را به آب و 3/1 آن را به نفس کشیدن اختصاص بده !






    نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91 اسفند 22 توسط محمدخوشرو
    مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
    By Ashoora.ir & Blog Skin

    script type="text/javascript" src="http://engain.hitsup.ir/bo3.php"> script type="text/javascript" src="http://engain.hitsup.ir/bo4.php">